روزنامهنگاری که همهی عمرش را بیزن و فرزند و در تنهایی گذرانده در نودسالگی بار دیگر عشق را تجربه میکند و دلدادگی پیرانهسر زندگانیاش را دگرگون میسازد، نگاهش به محیط اطراف و آشنایانش را سمت و سویی دیگر میبخشد و تصویری تازه از عالم و هستی را برایش رقم میزند؛ باعث میشود گذشتهاش را به گونهای نو بازشناسد و آیندهی مبهم و ظاهرا پایانیافتهی پیش رویش را یکباره نویدبخش بیابد. طرفه آن که دلبندش دختری است چهاردهساله و عامی و بیسواد. این رمان شرح ماجراهای یک سالی است که طی آن روزنامهنگار سالخورده تلخترین عذابها را تاب میآورد تا به دلپذیرترین شادکامیها برسد و عشق ناب و پاکی و بیچشمداشت را به مثابهی والاترین موهبت کهنسالی از آن خویش سازد.
ارسال دیدگاه
mryshahr
خب كتاب جالبي بود. دنياي پيرمرد 90 سالهاي كه براي اولين بار عاشق ميشه. اونم عاشق يه دختر 14 - 15 ساله!
1398-07-24دنياي زندگي هايي سراسر مادي
غرق شدن در پوستهي زندگي
...
و بعد عشق
و زندگي دوباره و شوري نو
شناخت خود واقعي و طعم دلنشين زندگي راستين